خانه / اساتید / آیت معرفت و سلوک، زیست نامه آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی به قلم استاد محمدرضا حکیمی

آیت معرفت و سلوک، زیست نامه آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی به قلم استاد محمدرضا حکیمی

 

شیخ مجتبی قزوینی خراسانی

(نگاشته استاد محمدرضا حکیمی)

 

یکی از عالمان ربانی، و متألهان قرآنی، و مربیان بزرگ، و متعقلان سترگ، حضرت شیخ مجتبی‏ قزوینی خراسانی است.

 

شیخ مجتبی قزوینی خراسانی، به سال 1318 ق. در قزوین، از مادری صالحه تولد یافت. پدر وی، حجة الاسلام شیخ احمد تنکابنی نیز از عالمان بود و از شاگردان عالم متقی بزرگ، حاج میرزا حسین‏ خلیلی تهرانی (م:1326ق) . شیخ پس از تحصیلات‏ مقدماتی، در سنین جوانی به همراه پدر به نجف اشرف‏ مشرف گشت. و حدود 7 سال در آن سامان مقدس‏ بماند و از اساتید و عالمان بزرگی چون‏ سید محمد کاظم یزدی (م:1337ق) ، و میرزا محمد تقی شیرازی (م:1338ق) کسب فیض‏ کرد. گفته‏اند به معیت مرحوم آیة الله العظمی خوئی‏ (م:1413ق) مدتی از درس مرحوم میرزای نائینی‏ (م:1355ق) نیز بهره‏ مند گردید. در یکی از نامه‏ هایی‏ که میرزای نائینی، برای میرزای اصفهانی نوشته است. ذکر حاج شیخ مجتبی قزوینی آمده است.

شیخ سپس به قزوین بازگشت. و دو سال در زادگاه‏ خویش بماند. در این مرحله از عمر خود بود که به مربی‏ بزرگ، دانای حقایق و اسرار، و عالم به معارف قرآنی و واجد آن معارف و متعبد به آن معارف، حضرت‏ سید موسی زرآبادی قزوینی (م:1353ق) -که‏شوهر خواهر وی نیز بود رسید، و با تعالیم او پا به دایره عوالم انسانیت و شناخت این عوالم گذاشت، و در راه‏ کسب «علم باطن» افتاد، و بسیاری از علوم محتجبه را نیز از وی بیاموخت، و به ریاضات و مجاهدات شرعی‏ بپرداخت، و به سیر «عوالم الهی» روی آورد. و همین‏ استاد بود که وی را-از همان اوان-به سستی مبانی‏ معارف غیر قرآنی واقف ساخت، و روی دل او را از فلسفه‏ یونانی، و عرفان و اشراق گنوسی و اسکندرانی، و فلسفه‏ ها و عرفانهای امتزاجی به سوی مطلع حکمت‏ یمانی و مشرق انوار قرآنی بازگرداند.

شیخ سپس به قم آمد و 2 سال نیز در این شهر علم‏ بماند، و از درس خارج حاج شیخ عبد الکریم یزدی‏ (م:1355ق) استفاده کرد.

آنگاه رخت به مشهد کشید، و در آستانه فیاض ولایت رضوی ماندگار گشت، و در آن سامان از استادان بزرگی بهره‏ مند گردید:حاج‏ میرزا محمد آقازاده خراسانی(م:1356ق) ، حاج‏ آقا حسین قمی(م:1366ق) آقابزرگ حکیم‏ شهیدی(م:1355ق) ، شیخ موسی خوانساری‏ (مؤلف «حاشیه مکاسب») و شیخ اسد اللّه‏ عارف یزدی، و سرانجام عالم بزرگ و مربی‏ و متعقل سترگ، حضرت میرزا مهدی غروی‏ اصفهانی خراسانی (م:1365ق).

شیخ مجتبی قزوینی خراسانی، پس از گذراندن‏ مراحل یاد شده، و بهره‏مندی کامل از شعب مختلف‏ علوم معقول و منقول، و کمال‏ پذیری با ریاضات و عبادات، خود انسانی بزرگ و مربیی کامل گشت و در شمار کاملان و بزرگان عالمان باطن درآمد.

وی از سال‏ 1347 ق در حوزهء مشهد شروع به تدریس و تربیت‏ طلاب و فاضلان کرد، و 40 سال در مرکز علمی مشهد بدین مهم اشتغال داشت. و دهها و دهها تن عالم و فاضل و مدرس و واعظ و محقق و مؤلف را در سایهء مهرآیین خویش بپروراند.

در خلال گفتن درسهای‏ گوناگون، در فقه و اصول و فلسفه و اخلاق اسلامی و معارف قرآنی، و تبیین و تحکیم مبانی «مکتب تفکیک» ، به صورتی پدروار و با رفتار مهربار به حال و احوال طلاب‏ می‏رسید، و با آنان با تواضع و افتادگی بسیار سلوک‏ می‏ کرد.

او زندگیی بسیار ساده داشت، و با این‏ چگونگی گاه از نیازهای خود چشم می‏ پوشید، و آنچه را می‏توانست به طلبه‏ای تنگدست برساند می‏رسانید. این بود که شیخ بزرگوار که خود نمونه‏ ای مجسم از تقوی، و نفس‏ کشی، و اعراض از مال و منال و جاه و مقام‏ و شهرت و نعمت دنیا بود، برای هر طلبه محصلی، و هر پویای اسوه‏جویی، مایه تسلایی بود گرانقدر و تأثیرگذار. وی در برخورد با طلاب شخصیت آنان را هماره رعایت می‏کرد، و بویژه به سادات احترامی ویژه‏ می‏ گزارد.

شیخ در تکالیف سیاسی و اجتماعی بموقع اقدام‏ می‏کرد، و در مبارزات و درگیریها مقدم بود. اشتغال او به‏ عبادات و ریاضات و اذکار و اوراد و استغراق او در عوالم‏ روحی(خلسات) و تعقل مستمر، او را از اقدامهای لازم‏ باز نمی‏ داشت، لیکن از مشوب گشتن کارها به امیال و اغراض و انحراف از اهداف دلسرد می‏گشت و دنبال آن‏ را وا می‏نهاد. به امور مسلمانان و نابسامانیها می‏ اندیشید و از آن چگونگی ها رنج می‏برد، و بویژه از قلت «تقوای‏ لازم» و «تعهد ملزم» ، در برخی از روحانیین دلی‏ خونین داشت، و از استاد خود میرزای اصفهانی نقل‏ می‏ کرد که آن بزرگ نیز از این بابت دلی خونین داشته‏ است و غمی گران می‏ خورده است.

آثار وی را باید بیشتر در زحمات 40 ساله او در تدریس و تعلیم و تربیت شاگردان بسیار دانست. او اصول (سطح و خارج) و فقه (در سالهای آخر، خارج) و متون مهم فلسفه و فلسفهء انتقادی و معارف ناب قرآنی‏ تدریس می‏کرد، و در کار تربیت خواستاران و تعلیم طالبان می‏کوشید. روش تدریس او در حکمت و فلسفه بسیار آموزنده، و پرورنده استعداد و نشان دهندهء راه تفکر اجتهادی در مقام تعقل بود. و این چگونگی‏ بطور نمایان در آثار چاپ شده وی منعکس نگشته است. و این امر مایه افسوس است.

 

اما آثار مکتوب وی:

1ـ بیان الفرقان(به فارسی) در 5 جلد:

جلد اول، در بیان توحید قرآن و فرقهای آن با توحید فلسفه و عرفان.

جلد دوم، در بیان وحی و نبوت از نظر قرآن، و فرقهای آن با وحی و نبوت به مشرب فلسفه و عرفان.

جلد سوم:در بیان معاد قرآنی(معاد جسمانی) ، و وجوه فرق و تفاوت آن با معاد فلسفی و عرفانی(معاد تجسمی) .

جلد چهارم، در بیان نقش اساسی معصوم «ع» در هدایت اصلی و ضرورت رجوع به معصوم برای فهم‏ قرآن و طلب هدایت از قرآن و بیان حدیث مسلم‏  «ثقلین» ، ورد مطالب سخیف و مردود غزالی، در کتاب‏  «القسطاس المستقیم» ، درباره عدم احتیاج به معصوم.

جلد پنجم، در بیان و تحلیل مسائل غیبت و رجعت‏ و شفاعت، و تبیین احادیثی درباره «غیبت» و «قیامت» و علائم هر یک که خلط شده است.

 

2ـ رساله‏ ای در معرفة النفس، شامل:

-بیان نظریه ارسطویی و نقد آن؛

-و نظریه «مادیة الحدوث بودن نفس» و نقد آن؛

-و نظریهء مادیین دربارهء نفس و نقد آن؛

-و سرانجام تبیین معرفة النفس قرآنی.

3ـ رساله ‏ای در نقد علمی و فلسفی اصول‏ یازده گانه ملا صدرای شیرازی، در مبانی فلسفی‏ خویش.

4ـ نسخه‏ هایی در برخی علوم غریبه.

 

361774_871

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *